زندگی من احمد

ساخت وبلاگ
سلامعیدتون مبارکانشا.. که سال خوب و پر از سلامتی باشه برای همگی و امسال دیگه از شر کرونا راحت تر بشیم.عیدامسال هم مثل همیشه مثل برق و باد گذشت.5 روز اول یکی از شهرهای اطراف یزد که شهر اقوام همسرم بود رفتیم و از 6 فروردین هم رفتم سرکار ودید و بازدید. امروز واسه 13 پارک نرفتم ولی دیشب از پروفایل همکارم فهمیدم پدرش رو از دسـت داده وامروز برای خاکسپاری رفتیم بهشت زهرا. همیشه یکی از تلخ ترین مکان محل تطهیر رفتگان هست و هرکی و می بینی پی جنازه عزیزی داره اشک میریزه و میره و خلاصه خیلی تاسف باره!بعدشم که خونه بودم و دارم اماده میشم برای فردا که علاوه بر سختی کار کردن ماه رمضون رو هم باهاشبه همراه داره.به شوخی میگیم وای ماه رمضون و فلانه... ولی حقیقتا ماه رمضون هم مثل برق و باد میگذره و ازش فقطیادی باقی میمونه.امشب تو خونه مبخوایم پیتزا درست کنیم و از فردا به مدت یک ماه غذای کم و سالم بخوریم.امروز تولد وبلاگم هم هست و حالا 12 سالن از اولین پستم داره میگذره. فکر نمی کردم نوشتنم اینجا اینقدطول بکشه. همه دوستای مجازی رفتن پی زندگی و الان موبایل جانشین همه چی شده ولی خوب نوشتنو ثبت کردن روزهای زندگی هم همیشه طعم خودش و داره.مطمئنا مرور کردنش خیلییی شیرین خواهد بود.امسال هم کلی خاطرت و بزرگ و کوچک باید اینجا ثبت کنم و شما هم تو خوندنش شریک کنم.بزن بریم 1401 زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 145 تاريخ : شنبه 31 ارديبهشت 1401 ساعت: 20:00

سلامنماز و روزه هاتون قبول.همیشه ماه رمضون ها چیزی که بیشتر باعث میشه زندگی ات از روال عادی اش خارج بشه بیدارشدن سحر هستـــش. من که به شدت خوابم به هم ریخته و تو طول سرکار با چشم های خوابالوکار می کنم البته خداروشکر اصلا گرسنگی و تشنگی نداشتم هر چند که نصفش گذشت و چشمبه هم بزنیم ماه رمضون هم تموم میشه.هفته بعد از عید فطر رو ررزو کردیم چند روزی بریم شمال و یه اب و هوایی عوض بکنیم. خداروشکربچه هم جون گرفته و راحت تر میشه بیرون بردش خصوصا اینکه هوا هم دیگه کم کم گرم میشه.زمستون داستان بود واسه اینکه مریض نشه و خداروشکر هم به سلامت تموم شد.هفته بعدی اش باید بریم واکسن 4 ماهگی اش رو بزنیم. واسه قبلی که حالش خوب و بود و اذیتنشد حالا ببینیم این سری چطور میشه.امسال برعکس سال های قبل که کرونا بود مهمونی های ماه رمضون خیلی زیاد شد و بیشتر اشرومهمونی بودیم البته دیگه کمتر شده چون بعد از افطار ادم شل میشه طبیعتاخونه باشی راحتتریبعد از ماه رمضون و مسافرت کم کم باید بریم واسه دنبال خونه البته یه اشنایی صحبتش شده کهازش رهن کنیم ولی رو هواس و خبری نداده ولی اگه بشه خوب خیلی برامون راحت تره.با مازاد پول رهن خونه خودم می خواستم ماشین بگیرم ولی چون این مملکت خراب شده هیچیشمعلوم نیس باز امسال قیمت ماشین بالا رفت.خیلی  ذلیل و بدبخت هستیم با این همه ثروت مردم باید اینطوری زندگی کنن.این روزها رو فعلا اروم و روتین میگذرونیم تا بعد ببینیم چی پیش میاد.انشا.. که همیشه برای همه مون سلامتی باشه بعدش موارد دیگه.روزگار خوش زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 158 تاريخ : شنبه 31 ارديبهشت 1401 ساعت: 20:00

سلامچند روزی بود می خواستم بنویسم ولی قسمت نمیشد چون بعد از عید خیلی درگیر مهمونی خونه خودمون شدیم و بعدشم که مشغله های روزانه!البته هفته ی پیش چند روزی شمال بودیم که کلی اتفاقات ریز و درشت داشت. از شب رفتمتو جاده فیلبند تو تاریکی و مه شدید و دید کاملا محدود جاده و تا مریض شدن مامان و بابام  وبقیه همراه ها تو تنکابن ولی با تموم این اتفاقات چون جاهای خیلی قشنگی بودیم خاطره خوبیبرامون شد.ماشینم و فروختم و ماشین داداشم رو خودم برداشتم ولی خوشبختانه پول نقد نمی خواست وحالا بخشی دادم و بقیه اش رو هم تا یکی دو ماه دیگه میدم.کم کم باید بریم دنبال خونه چون واسه بچه مجبوریم یه مدتی نزدیک خونه مادر زنم باشیم و تابعد که ببینیم برنامه مون چطوری میشه.اخر این هفته هم که مراسم عقد بچه خواهرم هست و باید بریم واسه اش سالن.بجه خداروشکر روز به روز شیرین تر و دلربا تر میشه و از بودنش بیشتر دارم لذت می بریم هر چندرو دور تند داره میره جلو و بزرگتر میشه.الانم رو پای من نشسته و داره پست نوشتن من و می بینهالبته یه اعتراضی به نشونه خستگی کرد و کم کم ببرمش جای راحت تر بشینه زندگی من احمد...
ما را در سایت زندگی من احمد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mylive-ahmada بازدید : 137 تاريخ : شنبه 31 ارديبهشت 1401 ساعت: 20:00